آرکانآرکان، تا این لحظه: 10 سال و 22 روز سن داره

زیباترین هدیه خدا به مامان و بابا

عکس های 7ماهگی آرکان

پسر کوجولوی من انقدر شلوغ شدی که من وقت نمیکنم عکس های خوشگلتو بذارم الانم ساعت 12 شبه من تازه گل پسرمو خوابوندمو اومدم سراغ وبلاگ چون دوستای مامانی هرروز میگن عکس های تازه بذار ما دلمون برا آرکان تنگ میشه زود زود مامانی پسر خوشگلشو بوسه بارون کرده پسرخوشتیپ باادبم کوچولوی تپل مپل من این لباسای خوجلم مامان بزرگت برات بافته که هروقت میپوشونمت همه میخوان گازت بگیرن پسملم عسملم پسر شیطون من پسر عروسک من با عروسکاش اینم عکس آقا آرکان با دوستش آقا مهراد و عکسش...
28 دی 1393

عکس های 6ماهگی آرکان

پسرم هرروز که میگذره خوشگل تر میشه وخوش تیپ تر گل پسر مامانی پسرنازم اخه چه قد شما خوشگلی ماشاله اخییییییییییییی پسرم چه حسی گرفته پسرم دیگه شلوغ شده وقتی تو روروعکشه میخواد همه جای خونه رو بگرده و به همه چی دست میزنه... اینجا اگه مامانی زودنرسیده بود فک کنم آینه و چراغاشکسته بودن پسر شیطون اینجام پسرم از خواب تازه بیدار شده گل پسرم ا ...
15 آبان 1393

عکس های 5ماهگی آرکان

دوستت داشتم دوستت دارم و دوستت خواهم داشت از آن دوستت دارم ها که کسی نمیداند که کسی نمیتواند که کسی بلد نیست تقدیم به پسرم آرکان پسرم 1ماهم بزرگتر شدی به لطف خدا و البته شیرین تر رنگ لباسشم با رنگ چشمش سته خندشم مثل خودش شیرینه اینم عکسش خونه خاله لیلای مهربونش اینم اولین باری که پسرم فرنی خورد عزیزم اینجام اولین بارشه سوار روروعکش میشه این کوچولوهام بسر دایی و دختر دایی اقا آرکانن:دینا خانم وآقا نیما   اینام عکس ها ی ژولی پولی پسرمه   ...
11 آبان 1393

عکس های 4ماهگی آرکان

تمام دقایق مانده از عمرم به همراه زیباترین بوسه های عاشقانه               هدیه ای برای تو               دوستت دارم دوباره پسر مانکن من با عکس های جدیدش اومد خدااااااااااااااااااااااااایا کتونی هاشو عزییییییزم رفته مهمونی ولی خوابش برده ای جااااااااااااانم دستمال سرشوووو.....چه ژستی اخه چه قدعکس خسته شدم اینجام که خوابیدی حالا دیکه نوبت عکس های ژولی پولیه ...
18 شهريور 1393

اتاق آرکان

  خوش اومدین به اتاق آقاآرکان این پرده اتاقشه اینم تخت و کمدش که همه ست گوزنه اینم فرش اتاقش حالا لوسترو ساعتش اینم عروسک گوزنشه اینم کریر و روروئک وصندلی غذا اینم صندلی بادی و توپش این تاتی پسرمه حالا نوبت لحاف تشکا و پتوهاشه که قراره رو اینا بخوابه این که لحاف تشک تخته اینم لحاف تشک نوزادی خوشگل عروسکی اینم لحاف تشک بنتن اینم یه دست دیگه،عزیزم تو چه قدر لحاف تشک داری اینم قنداق فرنگی و پتو نوزادیت وااااااااااا...
9 تير 1393

عکس های 3ماهگی آرکان

این روزها اگر عاشقانه سپری می شوند به عشق توست   پسرم هر روز صبح که از خواب بیدار میشم دلم نمیخواد دیگه چشمامو حتی واسه یک ثانیه ببندم چون دلم میخواد لحظه لحظه بزگ شدنتو ببینم   خندیدنات،گریه کردنات،خوابیدنات   دیگه شدی همه زندگی من   حالا معنی این جمله رو میفهمم که پیش از تو من تو را کم داشتم   پسرم شکر خدا یک ماهم بزرگ شدی اینم عکسات: پسر خوش تیپ من : الهی که فدای تیپ اسپورتت بشم من وااااااااااااااای خداااااااااااااااااااااااا جوجوی من ...
28 خرداد 1393

واکسن 2 ماهگی آرکان

پسرم امروز 10/3/93 وقت واکسن 2ماهگیت بود. الهی فدات بشم که قرار بود 2تا واکسن بزنن بهت و خودتم خبر نداشتی ولی من از1هفته قبلش ناراحت بودم و اون روزم از صبح حال نداشتم. بالاخره رفتیم بهداشت و واکسنتو زدن   خیلی گریه کردی  الهی که من فدای چشمای آبی قشنگت بشم اینم عکسات که بعد از برگشتن ازت گرفتم: ولی خدارو شکر بعد از برگشتن خوب خوابیدی عزیزم اینجام وقت شربتته که باید بخوری ولی از قیافت که معلومه اصلا دلت نمیخواد: آخر شبم که خوابت نمیبرد چسبیدی بغل مامانو خوابت برد ...
27 خرداد 1393

عکس های 2 ماهگی آرکان

  دفترچه ی خاطرات قلبم را که خالی از عشق و یکرنگی بود سرشار از عشق و محبت کردی  ، نازنیم ، زیباترینم حضور گرم و همیشگی ات را هزاران هزار بار سپاس می گویم  عاشق این عکستم مامانی اینجام که شدی پسر ژاپنی خدایاااااااا این عکسشو اینم از شیطونی خاله یلدات که عروسکشو گذاشته کنارت چه قد شبیهه عروسکی الهی انگشترشو نگاه،چه قدرم به دستای نازش میاد   ...
23 خرداد 1393

عکس های 1 ماهگی آرکان

اگر تو نبودی: جهان،بی خنده های تو معنا نداشت.اگر تو نبودی هیچ بهاری حتی اگر لبریز شکوفه بود دیدن نداشت.   اگر تو نبودی باران ها همه دلگیر می شدند و هیچ مادری عاشقانه،زیر باران بدون چتر قدم نمی زد.   اگر تو نبودی،آسمان با همه حجم آبی اش،در چشم های همیشه خیس هر پدری ،دلگیر تر ازچهار دیواری کوچکی میشد که به زندانی  کوچک بیش نمیماند.   اگر تو نبودی: شمعدانی های لب پنجره ،این گونه زیبا گل نمی کردند و عطر سیب دیگر معنایی نداشت.   اگر کودک نبود،نه پدر معنا داشت و نه هیچ مادری بهشتی میشد.    اینجام که عین ساندویچی  ا ینجا...
23 خرداد 1393